ارزشهای فرهنگ مجازی
آیا ارزشهای فرهنگ مجازی صرفا ارزشهای وارد شده از فرهنگهای غیر مجازی موجودند ؟ یا فرهنگ مجازی فرهنگ جدید و خاص خود را دارد ؟ نویسندگان بسیاری در خصوص ماهیت و خاستگاههای ارزشهای فرهنگ مجازی پژوهش كردهاند. انررسان معتقد است كه "ارزش های فرهنگ مجازی ، ارزشهای گفتاری ، قابل دسترس ، آزاد و دارای واكنش سریع هستند". كستلز معتقد است كه "فرهنگ هكری" اساس فرهنگ مجازی است و ارزشهای شایستهسالارانه ، مفهوم اولیه جامعه مجازی و آزادی فردی بالایی را به همراه دارد . جوردن مدعی است كه فرهنگ مجازی ، نیرویی است كه فرهنگ ، سیاست و اقتصاد را میسازد و قدرت فناوری را قدرتی تعریف میكند كه نظام هنجاری فرهنگ مجازی را شكل میدهد . او در سال ۲۰۰۱ همانند كستلز ، زبان انگلو - آمریكایی و فرهنگ متعصبانه فضای مجازی را كه به اعتقاد او اساسش بر رقابت و صور اطلاعاتی لیبرال و ایدئولوژیهای آنارشیستی استوار است را بررسی كرد . ناپفر و مورس ماهیت مرد سالارانه فرهنگ مجازی را بررسی میكنند در عین حال ، كولكو معتقد است كه اعضای ( كه عمدتاً آنگلو - آمریكاییاند ) جوامع مجازی جدید ، ارزشهایی ( عمدتاً آمریكایی ) از فرهنگ بومی خود نیز با خود وارد این جوامع میكنند . در نتیجه و همانگونه كه استار نیز پیشتر خاطر نشان كرده بود ، هیچ تضمینی وجود ندارد كه تعامل در شبكه صرفاً بیعدالتیهای نژادی ، جنسی و طبقاتیای را كه در اشكال دیگر ارتباطات سراغ داریم ، كپی كند . مقالاتی كه شیلدز در سال ۱۹۹۶ در مجموعهای ویراستاری كرد ویژگیهای مربوط به ارزشهای فرهنگ مجازی و مواردی نظیر نوع نگاه به سانسور ، تعامل اجتماعی ، سیاستهای سلطه طلبانه و كنشهای جنسمدارانه در شبكه را مورد بررسی قرار دادهاند اما دیگران معتقدند كه فضای مجازی محل ایجاد فرهنگی كاملاً جدید است . به عنوان مثال لوی میگوید ،"فرهنگ مجازی بیانگر پیدایش یك فرهنگ متفاوت جهانی و جدید است ، چرا كه از عدم تعصب در فهم از جهان برگرفته شده است" و هیلی فضای مجازی را فضایی میانه میان تمدن و صحرانشینی میداند كه در آن گرایشات و گزینههای فرهنگی را میتوان انتخاب كرد .
خرده فرهنگهای فضای مجازی
آیا خرده فرهنگها در محیط فرهنگی فضای مجازی قابل شناساییاند ؟ شماری از نظریه پردازان فرهنگهای آنلاین خرده گروههای خاص را مورد بحث و بررسی قرار میدهند : كستلز "فرهنگ هكری" را به تفصیل بررسی كرده است . لئوناردی فرهنگ آنلاین و طرحهای وبسایت اسپانیاییهای ایالات متحده را مورد مطالعه قرار میدهد و گیبس و كراس تصاویری را كه خرده فرهنگهای مختلف اینترنتی بكار میبرند را مورد بررسی قرار میدهد . اما شماری از پژوهشها به جای موضوع بندی و توصیف خرده فرهنگهای فضای مجازی ، به حاشیه رانده شدن یا عدم دسترسی برخی گروههای فرهنگی را به فضای مجازی مورد بررسی قرار میدهند . مثلاً هوو میگوید : تفاهمهای مهم ارزشهای فرهنگی ، فضای مجازی را برای آمریكاییهای بومی (اصیل) نامناسب میكند. كنیستون و هال آماری در مورد زبان انگلیسی و غلبه غرب در اینترنت ارایه میكنند ؛ آنها اظهار داشته اند که ۹۵% جمعیت – هند - به دلیل اینكه از زبان انگلیسی سلیس محروماند ، عملاً از كامپیوتر استفاده نمیكنند .
اندرسان معتقد است "سنتهای اومانیستی لیبرال فرهنگ عربی و اسلامی" از عالم فضای مجازی محرومند نه به این دلیل كه به رسانههای جدید وارد نشدهاند بلكه به این دلیل كه آنها به معنای دقیق كلمه تحت شعاع ارزشهای فرهنگی وابسته به زبان و فرهنگ غالب فضای مجازی قرار گرفتهاند . فریس ، مورس ، و كناپفر نیز معتقدند كه فرهنگ جنسی فضای مجازی میخواهد زنان را از دنیای مجازی بیرون كند . جالب اینكه داهان از فضای عمومی آنلاین محدودی كه در اختیار اسرائیلیهای وابسته به اكثریت یهودیان ساكن در اسرائیل گزارش میدهد . این نویسنده به جای آنكه به این نتیجه برسد كه فرهنگ آنگلو ـ آمریكایی در اینترنت غالب است ، قاطعانه میگوید این عدم تعادل نشانگر آنست كه محرومیت اجتماعی و سیاسی موجود در جامعه اسرائیل صرفاً در فضای مجازی ، منعكس شده است . داویس از امكان محرومیت از فرهنگ ابزاری جهانی ( تكنو فرهنگ ) بواسطه تفاوت و تنوع ارزشها و گرایشات انسانی حمایت میكند . در این میان ، استالد و تافت چند گزارش در خصوص فعالیتهای شماری از اقلیتهای مشخص و مجزا در فضای مجازی تهیه كردهاند : مردان آفریقایی سیاهپوست روستایی در دانشگاهی در آفریقای جنوبی ، خانوادههای آسیای جنوبی در لندن ، زنان هند و مهاجران ایرانی مقیم لندن . اگر فرهنگ مجازی را نظام ارزشیای بدانیم كه تجسم سخن آزاد ، كنترل فردی و از میان بردن فاصلهها است ، آیا این بدان معناست كه نابرابریهای موجود را میتوان با پیگیری این آرمان شهر اصلاح نمود ؟
كنیستون و هال میكوشند تا موضوعاتی را كه طی این تلاشها قابل بررسی است را برشمرند : توجه به واكنشهای ملیگرایانه به روشنفكران انگلیسی زبان ، ایجاد صور استاندارد برای زبانهای بومی و چالشهایی كه شركتهای نرمافزاری آمریكای شمالی به هنگام پرداختن به زبانهای آسیای جنوبی با آن مواجه هستند . بنسان واستندینگ نقش سیاست در حفظ ارزشهای فرهنگی را بررسی كردهاند . آنها همچنین چارچوب جدیدی برای ارزیابی تأثیر فناوری و ارتباطات بر فرهنگ ارایه كردهاند . ویلسون معتقد است كه چارچوبی مبتنی بر تحلیل چامسكی (۱۹۸۹) از رسانههای فراگیر میتواند در تعیین میزان مشاركت آمریكاییها و میزان غلبه نهادها (و در نتیجه تعیین فرهنگ) فضای مجازی مؤثر باشد . از مسایل مربوط به حوزه HCI میتوان به تلاشهای اولیه در راستای تهیه فضاهای آنلاین برای گروههای فرهنگی خاص اشاره كرد . به عنوان نمونه ترك به طور خلاصه تلاشهایی را كه جهت ایجاد روابط بین فرهنگ كاربران و علایق آنها به وسایل ارتباطی خاص و مدلهای سایت شبكه جهانی بر شمرده است ، در عین حال ، لئوناردی گزارشی از پژوهشی در خصوص ظهور "ویژگیهای فرهنگی اسپانیایی" در نحوه طراحی وب سایت ارایه میدهد و طرحهای خود را برای این جامعه ارایه میدهد . هیتون با كمك گرفتن از ایده بیجكر و لو در مورد چارچوب تكنولوژیكی توضیح میدهد كه چگونه طراحان ژاپنی تصمیمات فنی را با توسل به عناصر فرهنگی ژاپن توجیه میكنند . چالشهای روش شناختی و نظری اینگونه رویكرد به طراحی فناوری به تفصیل در بخش «نشریههای فرهنگی مربوط به ارتباطات فكری آنلاین» (مكفادین) و در همین دایرهالمعارف آمده است .
گرایشات آینده
در حال حاضر در ادبیات فرهنگ مجازی موجود بین نظریاتی كه بیانگر ورود فرهنگهای پیشین به فضای مجازی هستند و نظریاتی كه انتظار ساخته شدن فرهنگی جدید را در فضای مجازی دارند ، تنش وجود دارد . نظریه پردازان دسته اول ، مایلند ابتدا گروههایی كه در فضای مجازی از تعاریف فرهنگی ( و معمولاً قومی ) جزمی یا بنیادین استفاده میكنند را شناسایی و طبقهبندی كنند ، سپس به بررسی شیوههای وارد كردن ، تحمیل كردن و یا از دست دادن كنشهای فرهنگی در فضای مجازی بپردازند . آنگاه تحلیلهای سیاسی ـ اجتماعی بر مبنای این طبقهبندیها صورت میگیرد . بكارگیری چنین تعاریف ثابتی از فرهنگ راه را برای برخی حملات به توسعه به اصطلاح نسخه های فرهنگی مناسب فضاهای آنلاین و تعاملهای انسان ـ كامپیوتر هموار میكند . اما ، چالشی كه هنوز وجود دارد ، فقدان نظریه ای دقیق در خصوص فرهنگ است كه تحلیل پیچیدگیهای واقعی فرهنگی مجازی و جوامع مجازی را میطلبد و بعلاوه این فقدان ، فناوری و طراحی ابزار را هدایت میكند . اما اخیراً برخی نظریهپردازان ، سودمندی الگوهای ثابت و طبقهای یا تعاریف فرهنگ را زیر سؤال میبرند . در عین حال عبدالنور - نوسرا معتقد است كه بررسی ساخت فرهنگ در شبكه دشوار است . بنسان و استندینگ نظریه سیستمهای كاملاً جدید فرهنگی را ارایه كردهاند كه فرهنگ را مؤكدا سیستمی نامریی قلمداد می کند تا مجموعهای از مقولات و طبقات . مهمتر اینكه ، نظریهپردازان پسامدرنی نظیر پوستر معتقدند كه اینترنت نظریه فرهنگی و اجتماعی خاص خود را میطلبد . نظریه مشترك بین این نظریات ناظر به ماهیت پویای فرهنگ و نقش افراد به مثابه عاملهای فعال در ساخت فرهنگ آنلاین یا آفلاین است .
نتیجه گیری
هرگاه انسانها در خلال زمان با یكدیگر تعامل برقرار می نمایند ، فرهنگهای جدید به وجود می آیند . در فضای مجازی ، فناوریهای كامپیوتری شبكه ای ، فرایند های ساختار فرهنگی را شكل میدهند (یا مانع می گردند یا بلوكه می كنند) و شكل گیری این فرایند را تسهیل می بخشند . اگر چه مباحثات در خصوص ماهیت فرهنگ مجازی به افراط كشیده می شود ، اما یك نكته به شدت واضح و مبرهن است : در حوزه تعامل كامپیوتر - انسان ، دیگر زمان كافی و مقتضی برای تمركز بر تعامل میان ماشین و انسان وجود ندارد . هر كوششی در راستای بررسی ارتباطات انسانی شبكه ای باید تعامل انسانی را با فرهنگهای فضای مجازی در نظر گیرد كه فناوریهای كامپیوتری مسبب آن بوده اند .
فرهنگ : این واژه از چندین معنا برخوردار است : الگویی بنیادینی كه اساس آن را الگوهای مشترك ، عقاید ، رفتارها ، دیدگاههای محافظه كارانه اجتماعی و ارزشهای اكتسابی كه فرهنگ را نظامی مشترك از حل و فصل یا ایجاد معنای جمعی میدانند ، تشكیل میدهد. كلید فهم فرهنگهای آن لاین كه در آنها ارتباطات متن محور است ، ممكن است تعاریفی از فرهنگ باشد كه بر رابطه معكوس و معنایی میان زبان و فرهنگ تاكید دارد .
فضای مجازی : اینترنت به نحو آشكار به زیر ساختهای تكنولوژیكی كامپیوترهای شبكه ای اشاره دارد كه ارتباطات دیجیتالی را در سطح دنیا ممكن میسازند. در عین حال فضای مجازی ، مكان های مجازی به شمار می روند كه در آنها افراد با یكدیگر ارتباط برقرار میكنند و این ارتباط توسط فناوری های اینترنتی ممكن شده است. از نگاه لوی فضای مجازی نه تنها زیرساخت ابزاری ارتباطات دیجیتالی است كه اقیانوس اطلاعاتی است كه انسان ها در آن زیرساخت ها را كنترل كرده و توسعه می دهند.
آرمانشهر : مدینه فاضله عبارت از جامعه ای واقعی یا تصوری ، مكان یا دولتی كامل یا ایده ال است.
ناآرمانشهر : این مدینه از لحاظ معنایی مخالف مدینه فاضله است و به هر جامعه نامطلوبی اطلاق می شود . این اصطلاح عمدتاً برای اشاره به جامعه ای ساختگی (در آینده ای نزدیك) بكار می رود كه در آن گرایشهای اجتماعی رعب آور و از لحاظ اجتماعی بی نهایت مخرب است .
ابزار گرایی تكنولوژیكی : دیدگاهی كه در آن صرفاً فناوریها و ابزارهایی كه دخالت در فرهنگ ندارند ، اهمیت داشته و مفیدند . ابزارهایی كه حامل هیچگونه ارزش یا فرضیات فرهنگی در نوع طراحی و نیز در مقام تحقق نیستند.
جزم گرایی تكنولوژیكی : عقیده ای است كه بر اساس آن فناوری طبق قوانین درونی خود گسترش مییابد و از این رو باید به مثابه سیستمی مستقل در نظر گرفته شود كه تمام عرصه های اجتماع را تحت كنترل و نظارت دارد.
مدرن : اصطلاح مدرن در علوم اجتماعی به اشكال مختلف سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی ( و مبانی اجتماعی و فلسفی آنها ) اشاره دارد كه مشخصه جامعه صنعتی و غرب امروز به شمار می رود. فرضیات فرهنگی مدرن بطور خاص در پی بسط نظریات جهانی و عقلایی هستند كه جوامع انسانی را توضیح و تفسیر می كنند.
پسامدرن : رویكردهای نظری كه بعنوان پسامدرن شناخته شده اند ، این اعتقاد را كه فرضیات اجتماعی جهانی و عقلایی ، مطلوب هستند را كنار گذاشته اند . نظریات پسامدرن ، فرضیات بنیادین مدرن نظیر ایده پیشرفت یا آزادی را به چالش كشیده اند.
-
- تعداد بازدید: 2416
- تاریخ انتشار: دوشنبه 29 آذر 1389 ساعت 13:59